از نظر روانی نیاز دارم که نجاری بلد بودم و یه کارگاه نجاری میداشتم. تمام غم و حرص و خشم این روزامو روی سمباده کشی و ارّه کردن چوبها خالی میکردم. بعد تیکه چوبها رو بهم دیگه پرت میکردم و اونقدر جیغ میکشیدم بلکه خالی بشم بتونم به زندگی عادی برگردم و پرستار خوبی برای این کوچولو باشم.