از سر شب مشغول سرچ برای یکی از کارهاش بود، نشسته بود و هرچی تلاش می‌کرد چیزی پیدا نمیشد. به شوخی گفتم والله اسم منو سرچ کنی بیشتر مطلب پیدا میشه یا این موضوع. با خنده اسمم رو سرچ کرد و با تعجب دید هم اسمم پیدا میشه و هم عکسم. درحالی که دهنش وا مونده بود گفت مگه مقاله ثبت شده داری؟ گفتم نه. گفت پس اینا چیه؟ گفتم شعر و داستان و متن‌هام اینور اونور. با تعجبی ده برابر گفت تو مگه شعر هم می‌‌نویسی؟!؟

سردم شد یکهو...
به قدرِ یک شبِ ۳ساله سردم شد.
پاشدم از کنارش و رفتم سراغ باربد.