هر آدمی، یا شاید هر زنی،
وقت هایی هست که دلش میخواهد همه (یا اگر هم نشد حداقل یک نفر) حق را به او بدهد. هر چقدر لازم است
از همه چیز ایراد بگیرد و نق بزند و بی رحم باشد
بدون اینکه کسی اخم کند، بدون
اینکه خسته بشود، بدون اینکه کلافه بشود، بدون اینکه دعوا راه بیندازد
هر آدمی یا هر زنی گاهی وقتها لازم دارد که دلش قرص بشود. از اینکه
حتی برای چند دقیقه حق با اوست و یک نفر هست که حق را به او میدهد
میفهمد همه این بهانه گیریها
مال بغضی است که گلویش را چسبیده. میگذارد هر چه میخواهد بگوید. از همه آدمهایی
که هر روز میبخشدشان شکایت کند...
میداند، این چند دقیقه که
تمام بشود و این بغض که با هق هق و فین فین ختم بشود و با نفس عمیق بعدش زن دوباره
همان آدم سابق میشود. به همه حق میدهد، فداکاری میکند و غش غش میخنددد و میخنداند
و همه چیز و همه کس را میبخشد. و از طرف مقابل هم عذرخواهی میکند
آدمِ این چند دقیقه ی زنها باشید... فقط چند دقیقه...
دلخور نشوید. به دل نگیرید. غرها را باور نکنید. عقب نروید به خاطر خدا