با من از زندگی بگو

 از خوشبختی....
 بگو که خوشبختی مال شماست که "زن"  زاده نشدید در این سرزمین
.....
 اینجا جغرافیای تن است، جغرافیای سادیسم جنسی، غده‌های متحرک عقده و حقارت که روی دو پا راه می روند. اینجا ملک مطلقِ نرینگانِ درنده‌ی نقاب پوش است، سادومازوخیست های تن باره، روسپیان مذکر، مومنان بی ایمان، مخلصانی که دست‌هاشان پر از سنگ است و خواب‌هاشان پر از پیکرهای مطبوع. انسان، پدر، نرینگانی که صبح‌ها بالای منبر زیبایی و دوست داشتن را حرام می‌خوانند و شب‌ها حاضرند همه چیزشان را بدهند تا لحظه‌ای چنگ بیندازند به زیبایی‌ات؛ همان‌هایی که زیبارویی خفته در گور می‌خواهندت، اگر کامشان ندهی.



چه خوشبختی تو، چه خوشبختید شما، چه خوشبختم من که هرگز به دنیاتان نمی‌آورم. چه خوشبختم من که روی دنیا بالا می آورمتان...