پیک اول- من تو را دوست دارم
دنگ دنگ دنگ
سینه هایت مست
گیسوانت مست...
همین بود؟ مگر نه؟ شعری که فرصت نشد زیر گوشم زمزمه کنی همین بود؟ درست
یادم هست؟
پیک دوم- تو را دوست دارم
چمپره می زنم روی تخت و تمام اماءاحشایم می پیچد توی دهنم. روبرویم آفتاب
مرداد است و در من، زنی که تک تک سلول های تنش بوی تو را می دهد، پر حس ِ زیبای با
تو بودن، خوابش می آید... سرنوشت کجا تو را دور از من نوشت؟ کجا فکر کردم که می
شود بی تو زنده ماند؟ کجا؟ بگو . به
من بگو توی بیت چندم ِ کدامین شعر بود که عاشقم کردی. بعد از سرودن چندمین
شعر بود که دیگر بی تو هرگز شعری ننوشتم؟
پیک سوم- دوست دارم
زمان گیج...
سینه هایت مست...
گیسوانت ....
به لیلا می گویم بو کند مرا. تو گفته بودی گیسوانم مست؟! می خندد . می
خندم
"دیونه"
می پیچم روی تخت. لیلا می پرسد این کبودی
تازه است؟ نگاهش میکنم. می گوید می داند خداحافظی سخت است. نگاهش میکنم. می گوید
فردا که بیاید بهتر می شوم. دلتنگی ام تمام می شود... تمام؟ می خندم. تمام! می
گویم تمام کجا بود دیووونه. تازه شروع شد. از فردا توی تاکسی همه ی مردها بوی تنش رو
می دن. تمام سیگاری ها بوی سیگارش رو میدن. تمام آهنگ ها ته صداشو دارن. تمام تیشرت ها سایز تنش. تمام پیاده رو ها رنگ
کفش هاش
پیک آخر- دوستت دارم. همین