داره بارون می باره


می بینی؟


من بارون نمیخوام


من فقط یه سهم از تو میخوام


یه گاز از سیب ِ زندگی


یه کمی نگاه ِ تو


طنین ِ صدای تو


گرمای دستای تو


و یک قلم


و یک برگ کاغذ


که بنویسم


دوستت دارم


که بنویسم دوست دارم میشی ِ نگاهتو توی شب نقاشی کنم


من نقاش خوبی نیستم اما


جادوی چشمای تو، حقیقی تر از خیسی ِ قطره هاست

...


تو به من ببار


بارون ِ من باش

با من باش