یه روز صاحب یه خونه میشیم که توش تلوزیون نداره. فقط دستگاه پخش هست... توش نمیشه چیزی دید.  توی خونه ی ما فقط میشه شنید...از ضبط دوکاسته‌ی قدیمی خونه‌مون ، توی همچین وقت بارونی و سردی، وقتی انقدر ذهنم درگیره و تو هنوز برنگشتی خونه، ابی پخش می‌شه، "شب‌زده" رو می‌خونه، بعد ستار "صدای بارون"اش رو بعد هم گوگوش "خوابم یا بیدار"، و بعد دوباره ابی "به تو از تو می‌نویسم" رو و آخرش می رسه به «ناردونه» علی زندوکیلی (این یکی آخری رو خیلی دوست دارم. تو هم به خاطر دل من، دوستش داری)