حالا دیگه فقط من موندم و تو
کوچولو!
کاش میدونستی آخرین امضای توی اون دفتر چه حس دوگانه ی لعنتی ایی داشت. کاش یه کم بزرگ تر بودی و میشد بهت بگم چقدر دلم میخواست یه بار دیگه بابات نگاهم میکرد. کاش می فهمیدی ندونی باید خوشحال باشی یا زار بزنی چه حس بدیه... بگذریم.
حالا دیگه تا هروقت که بشه بدون ترس میشه شبها بیای کنارم. دیگه میتونی از پشت پنجره بیای داخل. دیگه میتونی شبها پشت پنجره نشینی و برا خودمون گریه نکنی. حالا دیگه هیچ اسمی وسطمون نیست. دیگه مال خودمی. فقط مال خودم

حالا دیگه با خیال راحت ازت می نویسم.با خیال راحت دستتو میگیرم می برمت ماهی قرمز تماشا کنی. میزارم به همه چی دس بزنی. دستای کثیفتو ببری توی دهنت. جیغ بکشی... آره جیغ بکشی... به جای مامانت هم جیغ بکشی.

نمیدونم موهات فرفری شده یا نرم و شیطون. نمیدونم چشات چه رنگی شده. نمیدونم ناخونات کشیده است یا گرد. فقط میدونم دیگه کابوس هیچ مردی شبها نمیتونه تو رو کشون کشون از من بگیره و با خودش ببره. دیگه کابوس هیچ مردی  نمیتونه بگه تو رو نباید داشت. دیگه کابوس هیچ مردی نمیتونه تو رو توی نسخه ی دکتر به گریه بندازه

حالا دیگه فقط من موندم و تو
کوچولو!
امشب زودتر بخواب عزیزکم. فردا آخرین سیگار امسالمون رو کنار تیکه سنگ های ساحل قراره با تو، فقط با تو، دود کنم