روبروی آینه های بزرگ ِ میخکوب شده به دیوار ایستاده ام و به خودم با آن گرمکن نارنجی نگاه میکنم و به این فکر میکنم که نارنجی چقدر به من می آید!! این اولین بار بعد از چندین و چند ماه است که از دیدن خودم احساس رضایت می کنم و یادم نمی آید آخرین بار کی بود که به خودم گفته بودم "آها. عالی شدی دختر"... امروز موهایم را بالا جمع کرد هام و با آن چند رشته موهای شیطانی که از زیر گیره ی مو بیرون پریده اند و دور صورتم قاب درست کرده اند و این لباس نارنجی رنگ و آن رژ لب قرمز دوست دارم مدام جلوی آینه ها بایستم و به خودم نگاه کنم
هنوز ده دقیقه ای به آمدن مربی و شروع ورزش مانده و من فرصت دارم به خودم فکر کنم. به این "من" ِ آینه نشین نگاه کنم و یادم بیاید که چقدر چند ماه گذشته با آن جنگیده ام. چقدر چند ماه گذشته از آن بیزار بوده ام وچقدر آرزوی نبودنش را کرده ام.... گرمکن نارنجی ام صاف و چسبان روی تنم ایستاده و با لذت به آن نگاه میکنم و با دیدن زنان دیگری که پشت سرم در حال آماده شدند هستند فکر "خوش اندام" بودن توی سرم پرسه می زند... بعد از ماهها حس میکنم خودم را دوست دارم و از این حس احساس سرخوشی میکنم. مدام درآینده دنبال اجزایی می گردم که این حس را برایم قوی تر کند. نگاهم از چشم هایم به گردنم. از گردنم به سرشانه هایم. به حلقه ی باز لباس و رنگ نارنجی اش روی سینه ام. روی کمر و گودی پشت... نگاهم از بدنم روی انگشتانم و لاک قرمز روی ناخن های بلند و کشیده ام. و بلاخره روی مچ دستم و اثر بریدگی با تیغ
خنده ام می گیرد و یادحرف دکترم می افتم که گفته بود اگر زودتر با خودت آشتی نکنی آنوقت مجبوری همیشه محجبه همه جا ظاهر شوی چون این لکه ها بدجور رسوایت می کند. .. این لکه اما برایم کووس روسوایی نیست. این لکه برایم نشانه است. نشانه ی اینکه گذشته را خواب ندیدم. نشانه ی اینکه دنیا درست مثل همین لکه زشت و کبود است. نشانه ی اینکه آدم ها بیش از تصور ما وحشتناک شده اند و من با این زخمی که از آنها خورده ام تا همیشه ی طولانی تر از ابد هم نخواهم توانست به آنها اعتماد کنم. نشانه ی خاطره ی مادر شدن من است. نشانه ی مسخره بودن ِ این رویا. نشانه ی یادگرفتن برای خودخواه بودن. نشانه ی بیخیال ِ عشق شدن. خاطره ی دردهای مزمنی که توی این چند ماه کشیدم و با آنها دست و پنجره نرم کردم
مربی ورزشمان آمده و اولین قطره ی عرق روی گردنم، دوباره زنده ام می کند در دل ِ این قبرستان و توی آینه به خودم نگاه میکنم و غرق لذت می شوم