چند روزی توی فیس بوکم فکاهی نوشتم. عکس فانتزی نگاه کردم. و شعر ننوشتم!! یکی از دوستانم برام از پشت کرورها فاصله نوشته "میبینی شاد بودن چندان هم سخت نیست، پس ادامه بده همین راهی رو که چند روزه در پیش گرفتی و داری بهتر میشی"
زندگی پر از سه نقطه هایی ِ که دیگران مدام دنبال جواب صحیح میگردن برای اون نقطه چین ها. جواب های دیگران نه تنها بازی رو برای مهیج نمی کنه، که بلعکس، یه وقتایی ناامیدت می کنه از اینکه واقعا اینایی که کنارشونی تو رو میشناسند؟ این نا امیدی خیلی کبود و تاریک به نظر می رسه و بیشتر چنگ می زنه به تنهایی مبهمی که در خودت حس میکنی
می دونی چی میگم؟!؟
نه! نمیدونی....