وقتی برای بار اول می نویسیم و یاد می گیریم که باید بنویسیم، نباید یادمان برود که مهم ترین وظیفه ، به رخ کشیدن جامعه ای است که قلم در آن ریشه زده و از تصاویر آن الهام می گیرد. نویسنده با طرح و ترسیم مشکلات جامعه و تجسم آن در افکار مخاطب (چه در قالب شعر و چه در قالب متن) فرصت تامل و اندیشیدن را برای خواننده ایجاد و گاهی با جهت گیری و نتیجه گیری های عمدی، خواننده را وادار به اظهار نظر و بحث می کند
ما به زبان سنگ ها و لهجه گلوله ها عادت داریم» اولین کتاب رضا قربانی است که در پاییز امسال به زیر چاپ رفت و می توان آن را کنار عنوان های دیگر کتاب هایی گذاشت که در زمستان امسال به فکر ورق زدنشان خواهیم بود و با واژه هایش تلنگری به اندیشه هایمان حس خواهیم کرد
"کدام کشاورز سنگدلی در مزرعه ی دل ما، ناجوانمردانه مین می کاشت؟ "
کتاب «ما به زبان...» مجموعه شعر های رضا قربانی است که بعد از چاپ در تیتراژ بالا،
peaceoneday نسخه از آن به موسسه ی
اهدا خواهد گردید و از جمله صفحات خواندنی آن نامه ی سرگشاده ای است که تحت عنوان "دل نوشته" برای بان کی مون رئیس سازمان ملل متحد نگارش شده است
"ای کاش کودکان رهبران دنیا بودند... آنوقت نهایت جنس موشکهایشان کاغذهای رنگیشان بود که نه خانه ای را ویران می کرد، نه کودکی را در آغوش مادر به خون می کشید..."
قربانی در معرفی خود می نویسد:" این واژه ها حاصل جمع همه ی توان من است. آمده ام تا روبان سفیدم را با رادیکال ترین جنگ طلبان دنیا تقسیم کنم به امید روزی که هیچ دیکتاتوری در هیچ کجای دنیا از ضرب فهمیدن ِ مردمش زجر نکشد"
کتاب ما به زبان سنگ ها، به لهجه گلوله ها عادت داریم دغدغه های صلح فراموش شده ای است که از گذشته های دور تا به امروز زیر سنگینی قلم های بسیاری خط خطی گشته است.
«صفحه ی اول نوشته ها /واژه ها مثل حرف هایی هستند/که روی کیوسک کاغذ / تیتر خودشان را می خوانند»