بدون شرح
یکی بهم بگه چطوری میشه نوشت؟؟
کاش نوشتن بلد بودم
کاش می دونستم چطور میشه نوشت که یکی هست مثل "من" که دیونه ی بوی تن یه نفر دیگه است، مثل تو
من نمیدونم!!! بلاخره یه سری کلمه هست که وقتی بچینمشون کنار هم، شاید نشون بده که چقدر دوستت دارم
بلاخره یه روزی مینوسم که وقتی کنارم خوابیدی و گرمی نفست می خوره به شونه هام، تنم تیر میکشه از دوست داشتنت
آخرش یه روز رو تن این کاغذ ها سنجاق میکنم که حتی وقتی پیشمی هم دلم برات تنگ میشه
که حتی وقتی دستمو میگیری هم میترسم که بودنت کنارم یه خواب باشه
باید تمرین کنم
تمرین کنم تا نوشتن یاد بگیرم و برات بنویسم که وقتی کنارم چشماتو می بندی و نفس هات آروم میشه، دختر هیزی میشم... سر تا پاتو با دستام وجب میکنم و به خودم حسودیم میشه که کنار تو وامیستم، می شینم، راه میرم، دراز میکشم
.....
آخرش یه روز برای تو هم که شده نویسنده میشم
که برات بنویسم: وقتی خوابی بیشتر از همیشه دوستت دارم